چهارشنبه ۲۴ دی ۹۹
در اوائل دهه 60 میلادی در نیویورک در میان هنرمندانی که خودخواهانه خود را از هنر اخیر جدا کرده بودند که به نظرشان این هنر عام و آکادمیک بود، موجی از تأثیرات جدید و سبکهای کشف شده، هنرمندان جوان را به سوء استفاده از مرزهای متداول بین ابزار های مختلف ترغیب کرد. هنر جدید، "باحال" را به جای دراماتیک مورد استفاده قرار داد: مجسمه های آنها اغلب از مصالح صنعتی ساخته شده بودند و به جای فضای ابسترکت مطلق به ناشناس بودن تاکید داشتند.
نقاشان و مجسمه سازان از مفاهیم نمادگرایانه و محتوای احساسی اجتناب کردند، بلکه به مادیت کار و اهمیت آثار توجه داشتند. در اواخر دهه 1970، مینیمالیسم در آمریکا و اروپا از طریق ترکیبی از افراد در قدرت از جمله مدیران موزه، نمایندگی های هنری و نشریات و همچنین سیستم های جدیدی از حامیان خصوصی و دولتی پیروی می کرد. و اعضای یک جنبش جدید، یعنی پست-مینیمالیسم Post-Minimalism، با قدرت خود را به چالش کشیدند و به همین ترتیب نشان دادند که چگونه مینیمالیسم مهم است.
ایده های کلیدی
حداقل مینیمالیست ها از انتزاع خلاص شدند با از بین بردن پیشنهادات بیوگرافی از هنرشان و یا در واقع، هر نوع استعاره. این انکار بیان با علاقه به ساختن اشیایی که از ظهور هنرهای با جزئیات اجتناب می کرد، منجر به ایجاد آثار براق و هندسی شد که هدفمند و به طور کلی از تجدید نظر زیبایی شناختی متداول اجتناب می کردند.
دوره ای پس از اسپوتنیک، علاقه شدیدی به ساختارگرایی روسیه پدید آورد. رویکرد سازنده گرا منجر به استفاده از تولید مدولار و مصالح صنعتی به عنوان اولویت تکنیک های ساخت و ساز مجسمه سازی سنتی شد. آمادگی جسمانی مارسل دوشاپ نیز نمونه های الهام بخش استفاده از مواد پیش ساخته در مینیمالیسم (ساده گرایی، کمینه گرایی، هنر کمینه یا هنر موجز) بود. بر اساس این منابع، مینیمالیست ها آثاری را ایجاد کردند که شبیه کالاهای ساخته شده از کارخانه بود و تعاریف سنتی هنر را که معنای آن به روایت و یا هنرمند مرتبط بود، ارتقا دادند.
استفاده از مواد صنعتی پیش ساخته و فرم های ساده و اغلب تکراری هندسی همراه با تأکید بر فضای سه بعدی اشغال شده توسط آثار هنری به برخی از آثار منجر شد که بیننده را مجبور به مقابله با ترتیب و درک مقیاس فرم ها می نمود. تماشاگران همچنین ویژگی های وزن، قد، گرانش، چابکی یا حتی ظاهر نور به عنوان یک حضور مادی را تجربه می کنند. آنها اغلب با آثار هنری مواجه شدند که خواستار پاسخ فیزیکی و همچنین بصری بودند.
مینیمالیست ها یا طرفداران ساده گرایی تلاش کردند تا مفاهیم سنتی مجسمه سازی را از بین ببرند و نیز تمایز بین نقاشی و مجسمه سازی را از بین ببرند. به طور خاص، آنها سنت گرایی هنر را که توسط منتقد کلمنت گرینبرگ به آن اشاره شده بود و محدودیت هایی در هنر نقاشی و هنرمندان برجسته ای که به نظر می رسید زیر نظر آن نقاشی می کردند، رد کردند. دیدگاه دموکراتیک مینیمالیست ها در نوشته ها و همچنین نمایشگاه های رهبران سول لویت، دونالد جود و رابرت موریس، قرار گرفته است.